چرا افکار منفی به سراغ ما می‌آیند؟ ریشه‌یابی یک مشکل شایع

قبل از اینکه به سراغ روش‌های غلبه بر افکار منفی و حذف آن‌ها برویم، لازم است بدانیم که این افکار منفی ریشه در چه دارند و از کجا نشأت می‌گیرند. درک عمیق‌تر این مسئله، اولین گام برای مقابله مؤثر است.

ریشه افکار منفی در برخی از افراد به خاطر استرس و تنش مزمن است که تجربه می‌کنند. تنش و استرس می‌تواند شدت منفی‌نگری شما را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. دلیل این موضوع کاملاً مشخص و واضح است! زمانی که تحت فشار استرس و تنش قرار دارید، ذهن شما به طور ناخودآگاه بیشتر به نیمه خالی لیوان توجه می‌کند و به حالت‌ها و اتفاق‌هایی فکر می‌کنید که می‌تواند بدترین گزینه‌ای باشد که ممکن است رخ دهد. این یک مکانیسم دفاعی قدیمی مغز است که در دنیای مدرن گاهی علیه ما عمل می‌کند.

زمانی که در مورد گذشته (سرشار از پشیمانی یا حسرت) و یا آینده (مملو از نگرانی و عدم قطعیت) دچار اضطراب و استرس می‌شوید، شدت افکار منفی در شما بسیار بیشتر می‌شود. اگر به مشکلات احتمالی که ممکن است در آینده پیش بیاید، به صورت مداوم فکر کنید، یا به این موضوع بیندیشید که چرا چیزی که خواهانش بودید هنوز اتفاق نیفتاده و چرا دیگران به آن دست یافته‌اند و شما نه، تمامی این موارد می‌توانند کارخانه تولید افکار منفی در ذهن شما باشند.

افکار منفی همچنین زمانی که حس می‌کنید روز خوبی را نداشته‌اید، انرژی کمی دارید، یا با یک شکست یا ناکامی مواجه شده‌اید، می‌توانند در شما ایجاد شوند. در این شرایط، این افکار می‌توانند باعث شوند که احساس بدی نسبت به خودتان نداشته باشید، خودتان را بی‌رحمانه سرزنش کنید، یا صرفاً به موارد منفی توجه کنید و دستاوردهای خود را نادیده بگیرید. اگر این شرایط و الگوهای فکری منفی در زندگی شما ادامه دار شود، می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات جدی‌تری مانند اضطراب فراگیر یا حتی افسردگی شود. بنابراین، بسیار مهم است که راه و روش مقابله مؤثر با افکار منفی را یاد بگیرید و آن را به یک مهارت درونی تبدیل کنید.

۵ نمونه بارز از افکار منفی اتوماتیک خطرناک که باید بشناسید

قبل از اینکه در مورد روش‌های قدرتمند غلبه بر افکار منفی صحبت کنیم، بهتر است با رایج‌ترین و خطرناک‌ترین مواردی از افکار منفی اتوماتیک آشنا شویم که اکثر ما، آگاهانه یا ناآگاهانه، آن‌ها را در زندگی خودمان تجربه می‌کنیم. شناسایی این الگوها، کلید شکستن چرخه آنهاست.

۱. ذهن‌خوانی یا به جای دیگران فکر کردن (Mind Reading)

یکی از عواملی که باعث تولید فکر منفی اتوماتیک می‌شود، ذهن‌خوانی یا فکر کردن به جای دیگران است. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که به جای اینکه در مورد موضوعی خاص با دیگران به طور مستقیم و شفاف صحبت کنید، به اشتباه تصور می‌کنید که می‌دانید نظر آن‌ها چیست، چه پاسخی به شما خواهند داد، یا چه برخوردی را با شما خواهند داشت. شما بر اساس حدس و گمان خود، نیات و افکار دیگران را تفسیر می‌کنید، و اغلب این تفسیرها منفی و به ضرر شماست.

مثلاً، زمانی که به دوستتان پیامکی می‌دهید و پاسخی فوری از او دریافت نمی‌کنید. اولین فکری که ممکن است به ذهنتان خطور کند و خودتان را جای طرف مقابل بگذارید، شاید این باشد که: “به من جواب نداد چون حتما از دستم ناراحته” یا “احتمالا دیگه براش مهم نیستم”. این‌ها برداشت‌های شخصی شما هستند و لزوماً با واقعیت تطابق ندارند. ممکن است دوست شما مشغول باشد، پیام را ندیده باشد، یا دلیل دیگری برای تاخیرش داشته باشد.

چنین نگرشی زمانی خطرناک و مخرب می‌شود که شما کم‌کم به این افکار پر و بال می‌دهید و به خاطر این دلیل‌تراشی‌های فرضی و نتیجه‌گیری‌های عجولانه، از خانواده، دوستان، و همکاران فاصله می‌گیرید؛ صرفاً به خاطر نگرشی که فکر می‌کردید واقعیت دارد، اما تنها خیالی باطل و زاییده ذهن منفی‌نگر شما بوده است. اگر بتوانید این مهارت را یاد بگیرید که فوراً به جای دیگران فکر نکنید، در ذهنتان به جای آن‌ها تصمیم نگیرید و کاملاً مستقیم و روراست از آن‌ها در مورد احساسات یا نظراتشان بپرسید، چنین کاری به شدت از میزان استرس و اضطراب شما کم می‌کند و به بهبود روابطتان کمک شایانی خواهد کرد.

۲. احساس گناه فلج‌کننده (Guilt Tripping)

دسته دیگری از افکار منفی رایج، افکاری هستند که با احساس گناه شدید و مداوم همراهند. این زمانی اتفاق می‌افتد که شما به طور مکرر در مورد اشتباهات گذشته‌تان (واقعی یا خیالی) صحبت می‌کنید یا به آنها فکر می‌کنید و در گفتگوی درونی‌تان از عبارت‌هایی مثل “باید این کار رو می‌کردم…”، “چرا آخه من اینطور کردم…”، “چی میشد اگه به جاش فلان کار رو انجام داده بودم…”، “من آدم بدی هستم چون…” استفاده می‌کنید.

درست است که ما نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم، و طبیعی است که گهگاهی به یاد گذشته‌ها بیفتیم و درس‌هایی از آن بگیریم. اما احساس منفی و مخرب گناه، معمولاً زمانی در افراد شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود که به صورت وسواس‌گونه و بیش از حد به خطاها و اشتباهات خودشان در گذشته فکر می‌کنند و خود را مستحق سرزنش و مجازات می‌دانند.

مثلاً شاید به خودتان بگویید: “امروز باید می‌رفتم باشگاه…” و آنقدر به اینکه چرا نرفتید فکر کنید، خودتان را شماتت کنید و دلایل مختلف بتراشید که چرا یک فرد بی‌اراده هستید، تا به خاطر این باشگاه نرفتن ساده، احساس گناه عمیقی شما را فرا بگیرد. این احساس گناه نه تنها کمکی به شما نمی‌کند، بلکه انرژی روانی شما را تحلیل برده و باعث می‌شود از انجام کارهای دیگرتان نیز باز بمانید. به جای اینکه حس گناه به خودتان تزریق کنید، می‌توانید اینطور به خودتان بگویید: “امروز شرایط رفتن به باشگاه فراهم نشد، مشکلی نیست. همیشه یک فردایی هم هست. فردا با انرژی بیشتر و برنامه‌ریزی بهتر حتما می‌روم.”

با این تغییر ساده در گفتگوی درونی، شما بار منفی احساسی را از اتفاقی که رخ داده برمی‌دارید و به همین دلیل به خودتان هم حس گناه و عذاب وجدان نمی‌دهید. هر زمان که حس کردید به هر شکلی دارید به خودتان احساس گناه می‌دهید، سعی کنید فوراً از این تکنیک تغییر دیدگاه استفاده کنید تا این حس گناه و عذاب وجدان کمرنگ شده و به تدریج ناپدید شود.

۳. پیش‌بینی منفی یا فاجعه‌سازی (Catastrophizing)

پیش‌بینی کردن منفی یکی دیگر از دسته‌های بسیار شایع افکار خودکار منفی است که باعث می‌شود کاملاً ناخودآگاه و به صورت اغراق‌آمیز، به بدترین اتفاق ممکنی که می‌تواند رخ بدهد، فکر کنید. وقتی به اتفاق‌هایی فکر می‌کنید که قرار است در آینده برایتان رخ بدهد یا چالش‌هایی که قرار است در آینده با آن‌ها مواجه شوید، تمایل به فکر کردن به اینکه بدترین اتفاق ممکن خواهد افتاد، یا بدترین نتیجه ممکن کسب خواهد شد، بسیار زیاد می‌شود. این نوع تفکر، انرژی شما را قبل از هر اقدامی تحلیل می‌برد.

اگر مثلاً به زودی یک مصاحبه شغلی مهم دارید، این افکار منفی خودکار می‌تواند باعث شود که شما با خودتان فکر کنید: “فکر نمی‌کنم این شغل رو به من بدن، رزومه‌ام به اندازه کافی خوب نیست…”، “می‌دونم که این مصاحبه رو خراب می‌کنم و استرس می‌گیرم و همه چیز رو فراموش می‌کنم…”، “اگر قبول نشم، یعنی من یک شکست‌خورده‌ام”.

این دقیقاً همان پیش‌بینی کردن منفی یا فاجعه‌سازی است که در موردش صحبت کردیم؛ فکر کردن به بدترین اتفاقی که می‌تواند رخ بدهد یا بدترین نتیجه‌ای که می‌شود کسب کرد، آن هم در شرایطی که هنوز با آن موقعیت برخورد نکرده‌اید و هیچ اتفاقی عملاً رخ نداده است. شما سناریوهای منفی را در ذهن خود بارها و بارها مرور می‌کنید و اضطراب ناشی از آنها را به طور کامل تجربه می‌کنید.

این عادت ذهنی اصلاً عادت خوبی نیست و اگر شدت پیدا کند و به یک الگوی غالب تبدیل شود، به طور حتم نمی‌گذارد که شما به دنبال خواسته‌ها و رویاهایی که دارید بروید، به شما اجازه نمی‌دهد کوچکترین ریسکی را برای رشد و پیشرفت متقبل شوید و خودباوری و اعتماد به نفسی که نسبت به خودتان داشتید را به تدریج از شما می‌گیرد. پیش‌بینی منفی می‌تواند به شدت به اعتماد به نفس و عزت نفس شما لطمه بزند و شما را از مسیر موفقیت دور کند.

بهترین چیزی که در این شرایط می‌تواند به شما کمک کند این است که به خودتان یادآوری کنید: “من توانایی پیش‌بینی قطعی آینده را ندارم، چرا که بی‌نهایت اتفاق و متغیر مختلف ممکن است رخ بدهد. پس ارزش این را ندارد که بخواham به خاطر نگرانی‌های واهی و احتمالات منفی که شاید هرگز رخ ندهند، اینقدر به خودم استرس و فشار وارد کنم.” به جای آن، روی آمادگی و تلاش خود تمرکز کنید و به بهترین نتیجه ممکن امیدوار باشید.

۴. مقایسه کردن خود با دیگران (Social Comparison)

در دنیای امروز، با وجود نفوذ گسترده شبکه‌های اجتماعی، از هر زمان دیگری راحت‌تر می‌توان خود را با دیگران مقایسه کرد. افراد معمولاً بهترین و بی‌نقص‌ترین تصاویر و لحظات زندگی خودشان را در این پلتفرم‌ها به نمایش می‌گذارند، عکس‌های ویرایش شده، استوری‌های پر زرق و برق و… که خیلی وقت‌ها چنین محتوایی می‌تواند حس کاهش عزت نفس، ناکافی بودن، یا حتی حسادت را به بسیاری از افراد القا کند.

وقتی خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید، در هر جنبه‌ای که باشد: “فلانی خیلی خوشگل‌تر از منه…”، “فلانی چقدر پولداره و چه زندگی لاکچری داره…”، “اونا هرچی می‌خوان دارن، پس من چی؟ چرا من به اینجا نرسیدم؟…”، چنین کاری فوراً انرژی و انگیزه شما را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود احساس ناراحتی، بی‌ارزشی و حتی افسردگی در شما شکل بگیرد. شما اغلب در این مقایسه‌ها، “پشت صحنه” زندگی خودتان را با “روی صحنه” زندگی دیگران مقایسه می‌کنید که یک قیاس ناعادلانه و غیرواقعی است.

نکته بسیار مهم این است که هر کسی، فارغ از آنچه در ظاهر نشان می‌دهد، نقص‌ها، چالش‌ها و عیب‌هایی دارد و واقعاً هیچ کس کامل و بی‌عیب نیست و زندگی بدون عیب و نقصی ندارد. اگر بتوانید تمرکز خود را بر جنبه‌های مثبت خودتان، دستاوردهایتان (هرچند کوچک) و مسیر منحصربه‌فرد زندگی خودتان معطوف کنید، و در عین حال این حقیقت را بپذیرید که هر کسی ممکن است در زندگی خودش چیزی را تجربه کند که دوستش ندارد و هیچ کس زندگی بدون چالشی ندارد، خیلی راحت‌تر می‌توانید نگرش مثبت خودتان را حفظ کنید و از دام مقایسه‌های مخرب رها شوید. شکرگزاری برای داشته‌هایتان می‌تواند در این زمینه بسیار کمک‌کننده باشد.

۵. سرزنش کردن خود یا دیگران (Blaming)

یکی دیگر از موارد رایج و بسیار آسیب‌زننده افکار منفی، الگوی سرزنش کردن است. این می‌تواند شامل سرزنش بی‌وقفه خودتان برای هر اتفاق ناخوشایندی باشد، یا برعکس، سرزنش مداوم دیگران و مقصر دانستن آن‌ها برای مشکلات و ناکامی‌های شما.

شاید متوجه شوید که برای هر چیز کوچک و بزرگی که مطابق میل شما پیش نمی‌رود، فوراً خودتان را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهید: “من بی‌عرضه‌ام”، “همیشه همه‌چیز را خراب می‌کنم”، “تقصیر من بود”. در چنین شرایطی، نگاه کردن به موضوع از دید یک نفر سوم بی‌طرف یا تمرین شفقت به خود کار سختی به نظر می‌رسد، اما دقیقاً همین کار است که می‌تواند به شما کمک کند تا نگرشتان را تغییر دهید و کم‌کم نگرش مثبت‌تر و سازنده‌تری را در خودتان شکل دهید. پذیرش اینکه اشتباهات بخشی از فرآیند رشد هستند، بسیار مهم است.

از طرف دیگر، روی دیگر سکه این است که شاید متوجه شوید که مدام در حال سرزنش دیگران (خانواده، دوستان، همکاران، جامعه، شرایط اقتصادی و…) به خاطر مسائل و مشکلاتی که در زندگی دارید، هستید و خودتان شخصاً هیچ مسئولیتی را در قبال زندگی و انتخاب‌هایتان قبول نمی‌کنید. این مورد هم دقیقاً مانند حالتی که مدام خودتان را سرزنش می‌کردید، بسیار خطرناک و مانع رشد است. چرا که باعث می‌شود به راحتی روابط خود را با دیگران تخریب کنید، دوستان خود را از دست بدهید و در عین حال چون هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرید، هیچ‌گاه برای تغییر و بهبود شرایط خودتان اقدامی نکرده و هیچ رشد و پیشرفتی را هم در زندگی خودتان تجربه نکنید.

چگونه از شر افکار منفی خلاص شویم؟ راهکارهای عملی و مؤثر

حالا که با چندین مورد از شایع‌ترین و خطرناک‌ترین افکار منفی اتوماتیک آشنا شدیم، وقت آن رسیده که در مورد روش‌ها و تکنیک‌های قدرتمندی صحبت کنیم که می‌تواند به شما کمک کند از شر این افکار منفی خلاص شوید و کنترل ذهن خود را به دست بگیرید. البته منظور این نیست که به کمک این تکنیک‌ها دیگر هیچ فکر منفی‌ای به سراغ شما نخواهد آمد، چرا که افکار (چه مثبت و چه منفی) بخشی طبیعی از تجربه انسانی هستند و تمامی افراد، هر روز مقداری از آن‌ها را تجربه می‌کنند.

بلکه این تکنیک‌ها به شما کمک می‌کنند که هر زمان که این افکار منفی به سراغتان آمدند، اولاً آن‌ها را شناسایی کنید، ثانیاً قدرت آن‌ها را بر خودتان کاهش دهید، و ثالثاً بتوانید سریعاً آن‌ها را با افکار مثبت، سازنده و روحیه بخش جایگزین کنید یا حداقل تأثیرشان را خنثی نمایید.

۱. جادوی خودهیپنوتیزم و مدیتیشن برای آرامش ذهن

خودهیپنوتیزم و مدیتیشن می‌توانند از بهترین و مؤثرترین روش‌ها برای افزایش آگاهی از لحظه حال، تمرکز بر چیزهایی که می‌خواهید (به جای چیزهایی که نمی‌خواهید) و کاهش نشخوار فکری باشند. بنابراین هر زمان که احساس کردید اسیر افکار منفی شده‌اید، به راحتی می‌توانید از این دو تکنیک قدرتمند استفاده کنید تا از شر افکار منفی خلاص شوید و دوباره توجه و تمرکزتان را به زمان حال و موارد مثبت و سازنده معطوف کنید.

برای مدیتیشن، عملکرد شما باید اینطور باشد که زمانی که در حال ریلکسیشن و آرام‌سازی خود هستید (مثلاً با تمرکز بر تنفس)، هر فکر منفی‌ای که به سراغتان آمد، در مقابلش مقاومت نکنید و سعی نکنید آن را پس بزنید. اجازه دهید مانند ابری در آسمان ذهنتان بیاید و برود. هیچ توجه اضافه‌ای به آن نکنید، آن را قضاوت نکنید و درگیر محتوای آن نشوید. صرفاً مشاهده‌گر باشید و توجهتان را به آرامی به دم و بازدم یا نقطه تمرکز دیگری (مانند صدای محیط یا احساسات بدن) برگردانید. با تمرین مداوم، این مهارت در شما تقویت می‌شود.

خودهیپنوتیزم یک ابزار فوق‌العاده قدرتمند برای بازبرنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه و کاشتن بذرهای مثبت‌اندیشی و باورهای سازنده است. با استفاده از فایل‌های خودهیپنوتیزم تخصصی، می‌توانید به طور مستقیم روی الگوهای فکری منفی کار کرده و آنها را با الگوهای مثبت جایگزین کنید. این روش به شما کمک می‌کند تا مقاومت‌های درونی را دور زده و تغییرات عمیق‌تری ایجاد نمایید.

۲. بازسازی شناختی: هنر تغییر نگرش ذهنی

وقتی به خودتان، افکار و احساساتتان اشراف و آگاهی بیشتری پیدا می‌کنید (که مدیتیشن در این زمینه بسیار کمک‌کننده است)، هر زمان که فکر منفی‌ای به سراغتان می‌آید، می‌توانید به صورت آگاهانه نگرشتان را نسبت به آن فکر تغییر دهید. این فرآیند به “بازسازی شناختی” معروف است.

از خودتان بپرسید: “چرا چنین افکاری باید به سراغ من بیاید؟ آیا شواهد قطعی برای درستی این فکر وجود دارد؟ آیا این فکر بر اساس واقعیت است یا صرفاً یک تفسیر منفی از جانب من؟ آیا اتفاق خاصی افتاده که باعث شده این افکار منفی به سراغم بیایند؟ آیا می‌توانم نگرش متفاوتی به آن اتفاق خاص داشته باشم و از زاویه دیگری (مثلاً به عنوان یک فرصت یادگیری) به آن نگاه کنم؟ آیا این فکر به من کمکی می‌کند یا صرفا مرا ضعیف‌تر می‌کند؟”

کار دیگری که می‌توانید انجام دهید این است که نحوه بیان جملات درونی‌تان را تغییر دهید. این یک تکنیک بسیار قدرتمند است. مثلاً اگر این فکر منفی به سراغتان می‌آید که “می‌دونم امروز امتحانم رو خراب می‌کنم…”، می‌توانید جمله خود را آگاهانه به شکلی مثبت‌تر و واقع‌بینانه‌تر تغییر دهید: “من برای امتحانی که دارم کمی نگرانم، و این طبیعی است. اما من تلاشم را کرده‌ام و تجربیات گذشته‌ام نشان داده هر زمانی که به خوبی مطالعه و تلاشم را کرده‌ام، در اکثر موارد، نتیجه خوبی هم گرفته‌ام. تمام تمرکزم را روی ارائه بهترین عملکردم می‌گذارم.”

اگر سعی کنید کم‌کم و با تمرین مداوم، نحوه بیان افکارتان را به این شیوه مثبت و سازنده تغییر دهید، به مرور خواهید دید که کاملاً ناخودآگاه، نگرش و ذهنیت کلی شما نیز تغییر می‌کند و انعطاف‌پذیری روانی‌تان افزایش می‌یابد.

۳. قدرت هم‌نشینی: در جمع افراد مثبت‌اندیش و حمایتگر قرار بگیرید

آیا دوستانی دارید که وقتی در جمع آن‌ها هستید، احساس می‌کنید اعتماد به نفس و عزت نفستان کمتر می‌شود؟ آیا افرادی در اطرافتان هستند که مدام فقط فرکانس منفی به شما می‌دهند، از همه‌چیز شکایت می‌کنند، و شما را نیز در دنیای منفی خودشان غرق می‌کنند؟ اگر اکثر اوقات در جمع چنین دوستانی هستید، این موضوع به شدت بر شما، سطح انرژی، کیفیت زندگی و نحوه تفکرتان تأثیر منفی خواهد گذاشت. ما شبیه میانگین پنج نفری می‌شویم که بیشترین وقت را با آنها می‌گذرانیم.

سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید که با چه کسانی وقت می‌گذرانید. تا جایی که می‌توانید در جمع افراد مثبت‌اندیش، خوش‌بین، حمایتگر و الهام‌بخش باشید. افرادی که اکثر صحبت‌هایشان تکیه بر جنبه‌های مثبت زندگی، راه‌حل‌ها، فرصت‌ها و رشد دارد. افرادی که اگر زمانی حس و حال خوبی ندارید و روحیه‌تان ضعیف است، وقتی پیش آن‌ها می‌روید کلی انرژی مثبت می‌گیرید، از شما بدون قضاوت حمایت می‌کنند و باعث می‌شوند دید شما به صورت مثبتی نسبت به نگرانی‌هایی که دارید تغییر کند و نیمه پر لیوان را ببینید.

۴. معجزه شکرگزاری: استفاده از دفترچه شکرگزاری روزانه

اگر مدت زمانی هست که مطالب مربوط به روانشناسی مثبت‌گرا یا قانون جذب را دنبال می‌کنید، احتمالاً در مورد قدرت فوق‌العاده دفترچه شکرگزاری و تمرین روزانه آن چیزهای زیادی شنیده‌اید. این ابزار ساده اما بسیار قدرتمند، می‌تواند به طرز شگفت‌انگیزی به تغییر کانون توجه شما از نداشته‌ها به داشته‌ها کمک کند.

وقتی هر روز زمانی را اختصاص می‌دهید تا در مورد چیزهایی بنویسید که به خاطر وجود آن‌ها در زندگی‌تان سپاسگزار خداوند یا کائنات هستید (از نعمت‌های بزرگ مانند سلامتی و خانواده گرفته تا چیزهای کوچک مانند یک فنجان چای گرم یا لبخند یک غریبه)، فوراً و کاملاً ناخودآگاه، توجه شما بر چیزهای خوب و مثبت زندگی‌تان متمرکز می‌شود. این کار به معنای نادیده گرفتن مشکلات نیست، بلکه به معنای تقویت جنبه‌های مثبت و افزایش تاب‌آوری شماست.

می‌توانید علاوه بر مواردی که به خاطر آن‌ها سپاسگزار هستید، در این دفترچه در مورد ویژگی‌های خوب و مثبتی که در خودتان سراغ دارید یا هر نکته مثبت دیگری که به نوعی به شما و توانمندی‌هایتان برمی‌گردد هم بنویسید. مثلاً اینکه فرد با محبت و حمایتگری هستید، در کارتان متعهد و دقیق هستید، یا هر استعداد و مهارت دیگری که دارید. این کار به افزایش عزت نفس و خودباوری شما کمک شایانی می‌کند.

۵. قدرت کلمات: استفاده هوشمندانه از عبارت‌های تأکیدی مثبت

حتماً در مورد عبارت‌های تأکیدی مثبت (Positive Affirmations) هم شنیده‌اید. عبارت‌های تأکیدی، جملات مثبتی هستند که شما آگاهانه و به طور مکرر آن‌ها را بیان می‌کنید (در ذهن یا با صدای بلند) و این تکرار باعث می‌شود که روحیه و انرژی شما بیشتر شود، باورهای مثبت در ضمیر ناخودآگاهتان ریشه بدواند و حس و حال بهتری را با تکرار این عبارت‌ها به دست آورید. عبارت‌هایی مثل: “من هر روز از هر جهت بهتر و بهتر می‌شوم”، “من توانایی رسیدن به اهدافم را دارم”، “من لایق عشق و آرامش هستم”، “می‌دانم امروز روز خیلی خوبی در انتظار من است.”

تکرار این عبارت‌ها، به ویژه در ابتدای روز یا قبل از خواب، به شما کمک می‌کند که تمرکزتان را از روی افکار منفی و محدودکننده بردارید و آن را به چیزهایی که خواهان به دست آوردنشان هستید (مانند آرامش، موفقیت، سلامتی) معطوف کنید. مهم است که این عبارت‌ها را با احساس مثبت و باور قلبی بیان کنید. برای تأثیرگذاری بیشتر، می‌توانید آنها را بنویسید و در جاهایی که مرتباً می‌بینید (مانند آینه، صفحه دسکتاپ کامپیوتر) قرار دهید.